همه بنگاهها ، به ویژه موسسات مالی ، برای انجام عملیات خود ، از پرداخت تعهدات نزدیک مدت خود گرفته تا انجام سرمایه گذاری های استراتژیک بلند مدت ، نیاز به دسترسی به وجوه وام گرفته شده دارند. عدم توانایی در دستیابی به چنین بودجه ای در یک بازه زمانی معقول می تواند یک شرکت را در معرض خطر قرار دهد ، همانطور که با سقوط اخیر بانک های سرمایه گذاری خاص و سایر موسسات مالی نشان داده شده است. در حالی که چنین خطرات مربوط به موسسات مالی است ، افزایش جهانی سازی مالی ، توسعه ابزارهای مالی جدید و تغییر شرایط کلان اقتصادی منجر به تأکید مجدد بر اندازه گیری و مدیریت ریسک نقدینگی شده است. به طور خاص ، کمیته نظارت بانکی بازل (BCBS) اخیراً بررسی خود را از شیوه های صوتی برای مدیریت ریسک نقدینگی توسط سازمان های بانکی و سرپرستان آنها بررسی و گسترش داده است. این نامه اقتصادی عناصر اصلی اندازه گیری و مدیریت ریسک نقدینگی را بررسی و برجسته می کند.
تعریف
نقدینگی به طور کلی به عنوان توانایی یک شرکت مالی برای تحقق تعهدات بدهی خود بدون تحمل خسارات غیر قابل قبول بزرگ تعریف می شود. به عنوان مثال ، بنگاهی است که ترجیح می دهد با صدور مقاله جدید تجاری به جای فروش دارایی ، تعهدات کاغذ تجاری یک ماهه خود را بازپرداخت کند. بنابراین ، "بودجه نقدینگی بودجه" این خطر است که یک شرکت قادر به تأمین جریان نقدی فعلی و آینده و نیازهای وثیقه ، چه مورد انتظار و چه غیر منتظره ، بدون تأثیر مادی بر عملکرد روزانه آن یا وضعیت مالی کلی باشد. بنگاههای مالی به ویژه نسبت به تأمین بودجه نقدینگی از زمان تحول در بلوغ بدهی حساس هستند (به عنوان مثال ، بودجه وام های طولانی مدت یا خرید دارایی با سپرده های کوتاه مدت یا تعهدات بدهی) یکی از زمینه های اصلی تجارت آنها است.
در پاسخ به این ریسک مشهور ، بنگاههای مالی سیستم های مدیریت نقدینگی را برای ارزیابی نیازهای تأمین مالی آینده خود ایجاد و حفظ می کنند و اطمینان حاصل می کنند که وجوه در زمان های مناسب در دسترس است. یک عنصر اصلی این سیستم ها ، نظارت و ارزیابی تعهدات بدهی فعلی و آینده شرکت و برنامه ریزی برای هرگونه نیاز بودجه غیر منتظره ، صرف نظر از اینکه از عوامل خاص بنگاه مانند افت ارزش وثیقه شرکت یا از طریق سیستمیک ناشی می شوند (ایجاد می شوند (عوامل گسترده اقتصاد). برای تعادل تقاضای بودجه خود ، چه مورد انتظار و چه غیر منتظره ، با عرضه در دسترس ، یک شرکت باید هزینه ها و اهداف سودآوری خود را نیز در بر بگیرد.
شرکت های مالی می توانند نیازهای نقدینگی خود را از طریق چندین منبع اعم از دارایی های موجود گرفته تا تعهدات بدهی و حقوق صاحبان سهام برآورده کنند. بیشترین میزان در دسترس است که جریان نقدی ناشی از بهره و پرداخت اصلی از دارایی های موجود ، هزینه خدمات و دریافت وجوه از معاملات مختلف است. به عنوان مثال ، مدیریت فعال زمان و سررسید دارایی های شرکت ها و با مسئولیت جریان نقدی می تواند نقدینگی را افزایش دهد. علاوه بر این ، بنگاه ها ممکن است دارایی هایی را که معادل نقدی نزدیک مدت هستند ، مانند اوراق بهادار دولتی ، بفروشند. این امر به طور معمول بر اساس احتمالی برای تأمین نیازهای نقدی غیر منتظره انجام می شود ، و چنین ذخایر نقدینگی باید به طور فعال مدیریت شود ، زیرا دارایی ها باید بدون کنترل باشند (یعنی به عنوان وثیقه برای هر معامله دیگر قول داده نمی شوند) و در بازار بالقوه قابل انحلال آسان استشرایط
یک جایگزین مهم برای فروش دارایی آشکار ، ورود به توافق نامه خرید مجدد با یک طرف مقابل است. در چنین معامله "repo" ، صاحب یک دارایی آن را به خریدار می فروشد ، اما همچنین برای خرید دارایی در یک زمان مشخص برای یک قیمت مشخص ، به توافق جداگانه ای می پردازد. از دیدگاه بودجه ، repo وام کوتاه مدت را به فروشنده ارائه می دهد که با استفاده از دارایی مورد نظر وثیقه می شود. پنجره تخفیف فدرال رزرو محلی برای چنین بازپرداخت هایی است که بر اساس انواع دارایی خاص به عنوان وثیقه است. دسترسی به پنجره تخفیف از نظر تاریخی محدود به موسسات سپرده گذاری بوده است. با این حال ، با توجه به چالش های نقدینگی مداوم در بازارهای مالی ، فدرال رزرو انواع مختلفی از امکانات وام وثیقه اضافی مانند اصطلاح حراج و تسهیلات اعتباری اصلی فروشنده را ایجاد کرده است که توانایی آن در تأمین نقدینگی را گسترده تر می کندمجموعه ای از موسسات مالی بر اساس مجموعه گسترده تری از انواع وثیقه برای تنوع بیشتر سررسید.
اوراق بهادار دارایی شکلی از مدیریت نقدینگی است که با استفاده از فروش دارایی انجام می شود، اما با استفاده از ذخایر نقدینگی متفاوت است. اوراق بهادار به تبدیل پرتفوی وام های موجود در ترازنامه، مانند وام مسکن یا بدهی کارت اعتباری، به اوراق بهاداری که به سرمایه گذاران خارجی فروخته می شود، اشاره دارد. بسته به مدل کسبوکار، درآمد حاصل از اوراق بهادار میتواند برای تامین مالی مداوم یک خط تجاری یا به عنوان راهی برای رفع نیازهای مالی آینده استفاده شود. به عنوان مثال، یک شرکت ممکن است به اوراق بهادار شدن بالقوه مجموعه ای از وام های مسکن را به عنوان روشی برای تأمین مالی منشأ وام های مسکن جدید یا راهی برای جمع آوری سرمایه برای شرکت به طور کلی تلقی کند. کاهش شدید تقاضای سرمایه گذاران برای اوراق بهادار با پشتوانه دارایی از اوت 2007 باعث شده است که این منبع بالقوه تامین مالی کمیاب تر و پرهزینه تر شود.
منبع تامین مالی بعدی، انتشار تعهدات بدهی است که از بازپرداخت های کوتاه مدت یا اوراق تجاری گرفته تا استقراض بلندمدت بانکی یا انتشار اوراق و شامل دسترسی به تسهیلات نقدینگی بانک مرکزی است. این منبع مالی به شدت به شرایط مالی درک شده شرکت وابسته است. از این رو، وضعیت اعتبار عمومی یک شرکت، خواه از طریق رتبه بندی اعتباری یا بازار سوآپ پیش فرض اعتباری اندازه گیری شود، جزء کلیدی سیستم مدیریت نقدینگی شرکت است. در نهایت، انتشار سهام یا ابزارهای سرمایه مرتبط یک منبع تأمین مالی است، اما بسیار پرهزینهتر و طولانیمدتتر از سایر موارد مورد بحث است.
رویدادهای بازار مالی از اواسط سال 2007، به ویژه انقباض نقدینگی در برخی از بازارهای محصولات ساختاریافته و بین بانکی، سیستم های مدیریت نقدینگی همه شرکت های مالی را تحت فشار قرار داده است. بر اساس یک بررسی BCBS از شیوه های نقدینگی اخیر (BCBS 2008a)، بسیاری از شرکت های مالی کشف کرده اند که سیستم های مدیریت نقدینگی آنها به اندازه کافی اثر کلی ریسک های مختلف نقدینگی را در بین محصولات و خطوط کسب و کار اختصاص نمی دهد. در پاسخ، BCBS رهنمودهای گسترده ای را در مورد مدیریت نقدینگی (BCBS 2008b) منتشر کرد که بر چندین موضوع تمرکز دارد، به ویژه مسائل حاکمیت داخلی، مسائل اندازه گیری نقدینگی، و پاسخ نظارتی.
مسائل حاکمیت داخلی
یک هدف اصلی از یک سیستم مدیریت ریسک نقدینگی باید با اطمینان بالایی که شرکت در موقعیتی برای پرداختن به تعهدات نقدینگی روزانه خود و هم مقاومت در برابر دوره استرس نقدینگی ، چه خاص شرکت یا در سطح بازار ، اطمینان حاصل کند. مؤلفه اصلی این سیستم تحمل ریسک نقدینگی شرکت است که میزان ریسک نقدینگی است که بانک مایل به فرض آن است. روش های مختلفی برای بیان این تحمل ریسک وجود دارد ، مانند درصد کل تعهدات بدهی که به طور کامل در یک مقطع زمانی تأمین نمی شود. تحمل باید برای استراتژی تجاری شرکت ، جهت استراتژیک و اشتهای کلی ریسک مناسب باشد. هیئت مدیره شرکت باید مسئول تنظیم و نظارت بر تحمل ریسک نقدینگی شرکت باشد.
به همین ترتیب ، مدیریت ارشد شرکت وظیفه تدوین و اجرای یک استراتژی مدیریت ریسک نقدینگی را بر عهده دارد. این استراتژی باید شامل سیاست های خاصی در مورد موضوعاتی مانند ترکیب دارایی ها و بدهی ها ، به ویژه در مورد بلوغ و تنوع و ثبات منابع بودجه باشد. این استراتژی باید در شرایط عادی و همچنین در دوره های استرس نقدینگی ، نیازهای نقدینگی را در نظر بگیرد. این استراتژی باید به کلیه واحدهای تجاری که در موقعیت نقدینگی شرکت تأثیر دارند ، ابلاغ شود. به طور خاص ، هزینه های نقدینگی و خطرات باید در قیمت گذاری محصول و خارج از ترازنامه درج شود. این رویکرد باید مشوق های ریسک پذیری واحدهای تجاری فردی را با نقدینگی که فعالیت های آنها برای کل شرکت ایجاد می کند ، تراز کند.
مسائل اندازه گیری و مدیریت
هدف از مدیریت ریسک نقدینگی شناسایی مشکلات بالقوه بودجه آینده است. برای انجام این کار ، یک شرکت باید ارزش مورد انتظار جریان نقدی خالص خود و ترفیع دارایی های خود را ارزیابی کند. بنابراین ، یک شرکت باید بتواند جریان نقدی آینده نگر را برای دارایی ها ، بدهی ها ، تعهدات خارج از ترازنامه و مواضع مشتق اندازه گیری و پیش بینی کند. این شرکت باید درک مفصلی از قرار گرفتن در معرض خطر نقدینگی مشروط و محرک های رویداد ناشی از هرگونه روابط پیمانکاری و حتی حتی غیرحرفه با وسایل نقلیه با هدف ویژه داشته باشد. این ارزیابی باید در چندین افق زمانی ، در هر دو شرایط عادی و طیف وسیعی از سناریوهای استرس انجام شود. افق های زمانی باید از درون روزانه تا روزانه و همچنین نیازهای نقدینگی اساسی بیش از یک سال متغیر باشد.
از آنجایی که هیچ ابزار واحدی نمی تواند به طور جامع ریسک نقدینگی را کمیت کند، یک شرکت باید از چندین ابزار اندازه گیری برای ارزیابی ترازنامه جاری خود و ارائه تحلیل های آینده نگر از مواجهه با نقدینگی خود استفاده کند. با توجه به نقش حیاتی مفروضات در پیشبینی جریانهای نقدی آتی، یک شرکت باید اقداماتی را انجام دهد تا اطمینان حاصل شود که مفروضات آن معقول، بهروز، مستند شده و بهطور دورهای بررسی و تأیید میشوند.
علاوه بر روش های کمی، به ابزارهای کیفی رایج تری نیز نیاز است. یکی از ابزارهای استاندارد این است که با محدود کردن میزان ریسک شرکت به زیر یک سطح معین، محدودیتهایی برای فعالیتهای تجاری تعیین کنیم. ابزار دیگر ایجاد شاخصهای هشدار اولیه برای شناسایی ظهور آسیبپذیریها در نیازهای مالی بالقوه یک شرکت است. نمونههایی از این شاخصها عبارتند از رشد سریع دارایی در یک خط تجاری، کاهش میانگین موزون سررسید بدهیها و درخواستهای طرف مقابل برای وثیقه. تغییرات منفی در این شاخص ها باید منجر به ارزیابی و پاسخ بالقوه مدیریت برای رسیدگی به ریسک نوظهور شود.
یکی دیگر از ابزارهای کیفی کلیدی، تست استرس است. برای بحث گسترده تر، به لوپز (2005) مراجعه کنید. تست استرس باید به طور منظم برای چندین سناریو استرس خاص شرکت و بازار با هدف شناسایی منابع فشار نقدینگی بالقوه انجام شود. نتایج آزمون استرس را می توان برای تعدیل مواجهه های تجاری، بافرهای نقدینگی و احتمالاً حتی تحمل ریسک شرکت مورد استفاده قرار داد. نتایج آزمونهای استرس نیز باید نقش کلیدی در شکلدهی برنامه تأمین مالی احتیاطی بانک (CFP) داشته باشد، که سیاستها و رویههای شرکت برای واکنش به اختلالات نقدینگی است. یک CFP باید نحوه تصمیم شرکت برای مدیریت طیف وسیعی از محیط های استرس زا، از جمله خطوط روشن مسئولیت مدیریت را مشخص کند.
پاسخ نظارتی
دستورالعمل BCBS به وضوح نشان می دهد که شرکت های مالی باید به طور منظم و عمومی اطلاعاتی را افشا کنند که فعالان بازار را قادر می سازد تا درباره توانایی شرکت برای برآوردن نیازهای نقدینگی خود قضاوت آگاهانه ای داشته باشند. با این حال، از آنجایی که ناظران مالی نقش مهمی در نظارت بر شرکت ها و سیستم مالی به طور کلی دارند، دستورالعمل BCBS همچنین توصیه هایی برای نظارت نظارتی بر ریسک نقدینگی شرکت ها ارائه می دهد.
هدف از نظارت و مقررات نقدینگی ، کاهش فراوانی و شدت مشکلات نقدینگی خاص شرکت و از این رو تأثیر بالقوه آنها بر سیستم مالی است. سرپرستان باید نیاز داشته باشند که بنگاهها یک استراتژی مدیریت ریسک نقدینگی قوی داشته باشند که ریسک نقدینگی را اندازه گیری و کنترل می کند. سرپرستان باید اثربخشی روشها و فرضیات مورد استفاده برای برآورد نیازهای خالص بودجه آینده تحت سناریوهای استرس مورد انتظار و جایگزین را ارزیابی کنند. سرپرستان همچنین باید کفایت اندازه و ترکیب موقعیت های نقدینگی یک شرکت و فرضیات مربوط به بازاریابی آنها را در طیف وسیعی از سناریوهای استرس ارزیابی کنند.
چنین ارزیابی هایی ممکن است از طریق بازرسی های در محل و نظارت بر خارج از سایت انجام شود و باید شامل ارتباط منظم با مدیریت ارشد بانک و/یا هیئت مدیره باشد. علاوه بر این ، سرپرستان باید با توجه به اندازه ، نقش آن در سیستم های پرداخت و تسویه حساب یا سایر عوامل مرتبط ، ریسکی را برای عملکرد صاف سیستم مالی در نظر بگیرند. بنگاه هایی که بزرگترین خطرات را برای سیستم مالی ایجاد می کنند ، نیاز به دقت بیشتری دارند و باید مطابق با استانداردهای بالاتر باشند.
نتیجه
رویدادهای بازار مالی از آگوست 2007 شیوع و اهمیت ریسک نقدینگی را برای انواع بنگاه های مالی برجسته کرده است. مدیریت ریسک نقدینگی یک مؤلفه ضروری یک سیستم مدیریت ریسک در سطح شرکت است. حتی اگر چالش های ایجاد و حفظ چنین سیستمی تلاشهای جدی شرکتها ، همتایان آنها و سرپرستان آنها در پرداختن به این موضوعات بسیار مهم است.
مشاور تحقیقاتی خوزه A. لوپز
منابع
[URL ها به اکتبر 2008 دسترسی پیدا کردند.]
نظرات بیان شده در نامه اقتصادی FRBSF لزوماً منعکس کننده نظرات مدیریت بانک مرکزی فدرال رزرو سانفرانسیسکو یا هیئت مدیره سیستم ذخیره فدرال نیست. این نشریه توسط سام زاکرمن و آنیتا تاد ویرایش شده است. مجوز چاپ مجدد باید به صورت کتبی بدست آید.